Smarten

ˈsmɑːrtn ˈsmɑːtn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    smartened
  • شکل سوم:

    smartened
  • سوم‌شخص مفرد:

    smartens
  • وجه وصفی حال:

    smartening

معنی

verb - transitive adverb
قشنگ کردن، زیبا کردن (با up )، آراستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smarten

  1. verb To beautify
    Synonyms: adjust, Also used with up: fix up, tidy, polish, spruce
  2. verb To stimulate
    Synonyms: educate, tutor, animate

ارجاع به لغت smarten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smarten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smarten

لغات نزدیک smarten

پیشنهاد بهبود معانی