با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Spruce

    spruːs spruːs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      spruces

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    تمیز، تر و تمیز، شیک، آراسته، مرتب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - spruce somebody up
    - (Verb - transitive) خود را آراستن، خود را آراسته کردن، شیک کردن
    - spruce oneself up
    - خود را آراستن، خود را آراسته کردن، شیک کردن
    noun
    درخت نوئل
    noun
    درخت صنوبر، درخت نراد
    noun
    چوب (درخت نوئل)، چوب صنوبر، چوب نراد
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد spruce

    1. adjective stylish, neat
      Synonyms: classy, clean, dainty, dapper, elegant, prim, smart, tidy, trim, well-groomed
      Antonyms: unkempt, unstylish, untidy

    ارجاع به لغت spruce

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «spruce» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spruce

    لغات نزدیک spruce

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند