خوشلباس، آراسته، ترگلورگل، تروتمیز (شخص)
The hotel's staff were all well-groomed, with their uniforms pressed and their shoes polished to perfection.
کارکنان هتل همگی آراسته بودند و یونیفورمهایشان اتوشده و کفشهایشان بهطور عالی واکسزده شده بود.
The well-groomed man entered the room.
مرد خوشلباس وارد اتاق شد.
خوبنگهداریشده، مرتب و منظم (باغ و غیره)، خوبمهتریشده (در مورد حیوانات)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The garden was beautifully maintained, with well-groomed hedges.
باغ بهزیبایی نگهداری میشد و پرچینهای مرتب و منظمی داشت.
a well-groomed horse
اسب خوب مهتری شده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «well-groomed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-groomed