موجه، مستند، مستدل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The lawyer provided well-founded evidence to support her client's innocence.
وکیل شواهد مستدلی برای اثبات بیگناهی موکلش ارائه کرد.
The teacher praised the student for her well-founded reasoning in solving the math problem.
معلم از دانشآموز به دلیل استدلال موجهش در حل مسئلهی ریاضی تمجید کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «well-founded» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-founded