معنی well-formedness به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈwɛlˈfɔːrmdnəs ˈwɛlˈfɔːmədnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

دستور زبان قاعده‌مند بودن، دستوری بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The linguist praised the well-formedness of the sentence structure.

- زبان‌شناس از قاعده‌مند بودن ساختار جمله تعریف کرد.

- Well-formedness is essential for clear communication in any language.

- دستوری بودن برای ارتباط شفاف در هر زبانی ضروری است.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت well-formedness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «well-formedness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well-formedness

لغات نزدیک well-formedness

- well-fixed
- well-formed
- well-formedness
- well-found
- well-founded

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند