فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Well-fixed

wɛlˈfɪkst wɛlˈfɪkst

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective informal

انگلیسی آمریکایی خرپول، پولدار، ثروتمند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The well-fixed retiree spent his days golfing and traveling the world.

این بازنشسته‌ی خرپول روزگارش را با گلف و سفر به دور دنیا سپری می‌کرد.

She grew up in a well-fixed family.

او در خانواده‌ای ثروتمند بزرگ شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد well-fixed

  1. adjective enjoying steady good fortune or financial security
    Synonyms:
    wealthy well-off prosperous comfortable well-to-do easy in comfortable circumstances well-situated well-heeled

ارجاع به لغت well-fixed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-fixed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/well-fixed

لغات نزدیک well-fixed

پیشنهاد بهبود معانی