فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Well-favored

wɛl ˈfeɪvərd wɛl ˈfeɪvəd
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: well-favoured

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    خوشگل، قشنگ، زیبا، خوش‌قیافه، خوش‌ریخت
    • - The well-favored actor received a standing ovation for his performance in the play.
    • - این بازیگر زیبا را بازی در این نمایش ایستاده تشویق کردند.
    • - The young man was well-favoured, attracting attention wherever he went.
    • - مرد جوان خوش‌قیافه بود و هر جا که می‌رفت، توجه دیگران را به خود جلب می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد well-favored

  1. adjective Pleasing in appearance especially by reason of conformity to ideals of form and proportion; ; ; ; - Thackeray; - Lillian Hellman
    Synonyms: good-looking, handsome, attractive, beautiful, fine-looking, comely, better-looking, pretty, well-favoured

ارجاع به لغت well-favored

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «well-favored» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/well-favored

لغات نزدیک well-favored

پیشنهاد بهبود معانی