فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Comely
ˈkʌmli
ˈkʌmli
معنی و نمونه‌جمله
adjective
خوبرو، خوشایند، خوش‌منظر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a comely and quiet girl
دوشیزه‌ای ملیح و آرام
مترادف و متضاد comely
-
adjective beautifulSynonyms:pretty nice attractive handsome good-looking beautiful fair gorgeous stunning graceful pleasing fine winsome becoming blooming wholesome beauteous buxom a ten pulchritudinousAntonyms:ugly unattractive offensive repulsive revolting disagreeable bad-looking despicable repellent
ارجاع به لغت comely
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «comely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comely
لغات نزدیک comely
- - comedy of manners
- - comeliness
- - comely
- - comer
- - comestible