صفت تفضیلی:
more good-lookingصفت عالی:
most good-lookingشکل نوشتاری دیگر این لغت: goodlooking
خوشقیافه، خوشگل، زیبا، جذاب، خوشمنظر، خوشسیما
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The couple's goodlooking children inherited their parents' attractive features and charm.
فرزندان خوشگل این زوج ویژگیهای جذاب و جذابیت والدین خود را به ارث بردهاند.
My father was a good-looking man.
پدرم مرد خوشقیافهای بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «good-looking» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/good-looking