فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Good-looking

ɡʊdˈlʊkɪŋ ɡʊdˈlʊkɪŋ

صفت تفضیلی:

more good-looking

صفت عالی:

most good-looking

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: goodlooking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خوش‌قیافه، خوشگل، زیبا، جذاب، خوش‌منظر، خوش‌سیما

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The couple's goodlooking children inherited their parents' attractive features and charm.

فرزندان خوشگل این زوج ویژگی‌های جذاب و جذابیت والدین خود را به ارث برده‌اند.

My father was a good-looking man.

پدرم مرد خوش‌قیافه‌ای بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد good-looking

  1. adjective handsome
    Synonyms:
    attractive beautiful pretty lovely fair clean-cut comely impressive beauteous pulchritudinous righteous
    Antonyms:
    ugly homely dull

ارجاع به لغت good-looking

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «good-looking» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/good-looking

لغات نزدیک good-looking

پیشنهاد بهبود معانی