تمیز و خوشپوش، آراسته، مرتب، مؤدب
He is a clean-cut young fellow.
او مرد جوان و آراستهای است.
Despite being a soldier, he always looked clean-cut and respectful.
باوجود اینکه سرباز بود، همیشه آراسته و باوقار به نظر میرسید.
صاف، ساده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The logo design is clean-cut and professional, with no unnecessary elements.
طراحی لوگو، ساده و حرفهای است و هیچ عنصر اضافیای ندارد.
Modern furniture often features clean-cut lines and minimal decoration.
مبلمان مدرن اغلب دارای خطوط ساده و تزئینات مینیمالیستی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clean-cut» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clean-cut