با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Chiseled

ˈtʃɪzəld ˈtʃɪzld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    chisels
  • وجه وصفی حال:

    chiseling

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی chiselled است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(مرد) تراشیده، تراش‌خورده (گویی با اسکنه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- the chiseled body
- بدن تراشیده
- the chiselled features of a male model
- اسباب صورت تراشیده‌ی یک مدل مردانه
adjective
(با اسکنه) شکل‌گرفته، تراشیده، اسکنه‌کاری شده، خوش‌ساخت
- the chiseled stone
- سنگ اسکنه‌کاری شده
- a finely chiselled table
- میز ظریف و خوش‌ساخت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chiseled

  1. verb To get by imposition
    Synonyms: bilked, swindled, defrauded
  2. verb Engage in deceitful behavior; practice trickery or fraud
    Synonyms: formed, gypped, cheated, cut, rooked, hewn, stung, tooled, stuck, shaped, done, knifed, defrauded, diddled, intruded, trimmed, taken, gouged, flimflammed, victimized, engraved, swindled, bilked, carven, mulcted, chipped, gulled, cozened, bargained
  3. adjective Having a clean and distinct outline as if precisely cut along the edges
    Synonyms: well-defined
  4. Synonyms: fine-featured, sculptured

ارجاع به لغت chiseled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chiseled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chiseled

لغات نزدیک chiseled

پیشنهاد بهبود معانی