امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Chiseled

ˈtʃɪzəld ˈtʃɪzld
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    chisels
  • وجه وصفی حال:

    chiseling

توضیحات

حالت نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی chiselled است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
(مرد) تراشیده، تراش‌خورده (گویی با اسکنه)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the chiseled body
- بدن تراشیده
- the chiselled features of a male model
- اسباب صورت تراشیده‌ی یک مدل مردانه
adjective
(با اسکنه) شکل‌گرفته، تراشیده، اسکنه‌کاری شده، خوش‌ساخت
- the chiseled stone
- سنگ اسکنه‌کاری شده
- a finely chiselled table
- میز ظریف و خوش‌ساخت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chiseled

  1. verb To get by imposition
    Synonyms:
    bilked swindled defrauded
  1. verb Engage in deceitful behavior; practice trickery or fraud
    Synonyms:
    formed gypped cheated cut rooked hewn stung tooled stuck shaped done knifed defrauded diddled intruded trimmed taken gouged flimflammed victimized engraved swindled bilked carven mulcted chipped gulled cozened bargained
  1. adjective Having a clean and distinct outline as if precisely cut along the edges
    Synonyms:
    well-defined
  1. Synonyms:
    fine-featured sculptured

ارجاع به لغت chiseled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chiseled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/chiseled

لغات نزدیک chiseled

پیشنهاد بهبود معانی