امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Carven

American: ˈkɑːvən British: ˈkɑːvən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
( carved =) حک‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد carven

  1. verb To cut
    Synonyms:
    graven sliced etched dissected engraved cloven
  1. verb To form by cutting
    Synonyms:
    split molded whittled sliced engraved severed cut shaped trimmed slit fashioned patterned scraped etched graven stippled chiselled tooled modelled dissevered dissected hewn cloven chipped
  1. adjective Made for or formed by carving (`carven' is archaic or literary)
    Synonyms:
    carved
    Antonyms:
    uncarved

ارجاع به لغت carven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «carven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carven

لغات نزدیک carven

پیشنهاد بهبود معانی