آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۲ آبان ۱۴۰۴

    Carver

    ˈkɑːrvər ˈkɑːvə

    شکل جمع:

    carvers

    معنی carver | جمله با carver

    noun countable

    حکاک، منبت‌کار، تراشکار، سنگ‌تراش

    He admired the skill of the carver who decorated the temple doors.

    او مهارت منبت‌کاری که درهای معبد را تزئین کرده بود، تحسین کرد.

    The carver spent months creating an intricate stone sculpture.

    سنگ‌تراش ماه‌ها صرف ساخت مجسمه‌ی سنگی پیچیده‌ای کرد.

    noun countable

    برش‌دهنده‌ی گوشت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    At the banquet, a skilled carver served slices of roast beef to the guests.

    در ضیافت، برش‌دهنده‌ی ماهر تکه‌های گوشت برشته را برای مهمانان سرو کرد.

    Guests admired the precision of the carver slicing the rib.

    مهمانان دقت برش‌دهنده‌ را در بریدن گوشت دنده را تحسین کردند.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی چاقوی کارور (مناسب برای گوشت)

    Electric carvers make slicing large turkeys much easier.

    چاقوهای کارور برقی، برش بوقلمون‌های بزرگ را بسیار آسان می‌کنند.

    The chef used a sharp carver to slice the roast beef.

    سرآشپز از چاقوی کارور تیز برای برش گوشت برشته استفاده کرد.

    noun countable

    صندلی کارور (نوعی صندلی با پشتی و دسته)

    همچنین می‌توان از carver chair استفاده کرد.

    The dining table had a carver at each end for the hosts.

    میز ناهارخوری در هر دو سر خود یک صندلی کارور برای میزبانان داشت.

    The antique carver had intricately carved wooden spindles on its back.

    صندلی کارور عتیقه، دارای میله‌های چوبی منبت‌کاری‌شده در پشت آن بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد carver

    1. noun an artist who creates sculptures
      Synonyms:
      sculptor sculpturer statue maker sculptress woodcarver printmaker inscriber serigrapher
    1. noun United States botanist and agricultural chemist who developed many uses for peanuts and soy beans and sweet potatoes (1864-1943)
      Synonyms:
      george washington carver
    1. noun someone who carves the meat
      Synonyms:
      cutter

    سوال‌های رایج carver

    شکل جمع carver چی میشه؟

    شکل جمع carver در زبان انگلیسی carvers است.

    ارجاع به لغت carver

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «carver» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/carver

    لغات نزدیک carver

    • - carvel-built
    • - carven
    • - carver
    • - carvery
    • - carving
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.