با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Dissected

American: daɪˈsektəd British: dɪˈsektɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dissects
  • وجه وصفی حال:

    dissecting

معنی‌ها

adjective
کالبد شکافی‌شده، تکه‌تکه‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
موشکافی‌شده
adjective
گیاه‌شناسی چند بخشی، چند لختی (مانند برخی برگ‌ها)
adjective
(زمین‌شناسی - دارای بریدگی و تپه ماهور در اثر فرسایش )، پرگسله
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissected

  1. verb Make a mathematical, chemical, or grammatical analysis of; break down into components or essential features
    Synonyms: investigated, anatomized, analyzed, inspected, resolved, studied, separated, probed, examined, carven, scrutinized
    Antonyms: sewn, mended, joined, connected
  2. verb To anatomize
    Synonyms: dismembered, operated, quartered
  3. adjective Having one or more incisions reaching nearly to the midrib
    Synonyms: cleft

ارجاع به لغت dissected

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissected» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissected

لغات نزدیک dissected

پیشنهاد بهبود معانی