شکاف، چاک، ترک، درز، فضای بین دو چیز
He underwent surgery to repair a cleft palate.
او برای ترمیم شکاف کام تحت عمل جراحی قرار گرفت.
The cleft in the tree trunk revealed a hidden nest.
ترک تنهی درخت لانهای پنهان را آشکار کرد.
Intergluteal cleft
شکاف میانسرینی (شکاف باسن)
تقسیمشده، شکافدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had a cleft lip, but it did not define her beauty.
او لبی شکافدار داشت، اما زیبایی او را محدود نمیکرد.
The cleft oak tree stood tall in the middle of the field.
درخت بلوط شکافدار وسط مزرعه قد علم کرده بود.
(انگلیس - عامیانه) در وضعیت وخیم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cleft» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cleft