آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Closure

ˈkloʊʒər ˈkləʊʒə

معنی closure | جمله با closure

noun verb - transitive C2

خاتمه، رأی کفایت مذاکرات، عمل محصور شدن، دریچه، درب بطری و غیره، دربستن

noun verb - transitive

بستار، بسته شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the closure of Kandvan Tunnel

بستن تونل کندوان

If you don't fasten the closure of the plastic cover properly, the bread will stale faster.

اگر بست کیسه‌ی پلاستیکی را خوب نبندی، نان زودتر بیات خواهد شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد closure

لغات هم‌خانواده closure

ارجاع به لغت closure

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «closure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/closure

لغات نزدیک closure

پیشنهاد بهبود معانی