خاتمه، رأی کفایت مذاکرات، عمل محصور شدن، دریچه، درب بطری و غیره، دربستن
بستار، بسته شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the closure of Kandvan Tunnel
بستن تونل کندوان
If you don't fasten the closure of the plastic cover properly, the bread will stale faster.
اگر بست کیسهی پلاستیکی را خوب نبندی، نان زودتر بیات خواهد شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «closure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/closure