فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lid

lɪd lɪd

شکل جمع:

lids

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

در، سرپوش، کلاهک، چفت

a kettle lid

در کتری

the lid of a suitcase

در چمدان

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a pot's lid

سرپوش دیگ

Put the lid on the pressure-cooker.

در دیگ زودپز را بگذار.

noun countable

پلک (چشم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He looked at her from under half-closed lids.

از زیر پلک‌های نیمه‌بسته به او نگاه کرد.

The makeup artist applied a shimmery eyeshadow to her lids.

این آرایشگر یک سایه‌ی چشم براق روی پلک‌های خود زده است.

verb - transitive

پوشاندن در، کلاهک گذاشتن، درپوش گذاشتن، چفت زدن به

The biscuit lid is crusted with everything bagel seasoning.

درب بیسکویت با همه‌ی چاشنی‌های نان شیرینی پوشیده شده است.

He lids the container to keep the food fresh.

در ظرف را می‌گذارد تا غذا تازه بماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lid

  1. noun top covering
    Synonyms:
    top cover roof cap hood

Idioms

put the (tin) lid on

(انگلیس - عامیانه) کارد را به استخوان رساندن

take the lid off something

افشا کردن، برملا کردن، پرده برداشتن، فاش کردن، آشکار کردن

ارجاع به لغت lid

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lid» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lid

لغات نزدیک lid

پیشنهاد بهبود معانی