افشا کردن، برملا کردن، پرده برداشتن، فاش کردن، آشکار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He finally took the lid off his emotions.
او بالاخره احساساتش را برملا کرد.
We need to take the lid off this secret and share it with everyone.
ما باید این راز را افشا کنیم و آن را با همه به اشتراک بگذاریم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take the lid off something» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-the-lid-off-something