پیشگام شدن / رهبری را به دست گرفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کالوکیشنهای کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our team needs someone to take the lead on this project.
تیم ما به کسی نیاز دارد که رهبری این پروژه را به دست بگیرد.
She took the lead in the race and won.
او در مسابقه پیشگام شد و برنده شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «take the lead» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-the-lead