گذشتهی ساده:
roofedشکل سوم:
roofedسومشخص مفرد:
roofsوجه وصفی حال:
roofingشکل جمع:
roofsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(اتومبیل) باربند
1- بسیار خشمگین شدن 2- (قیمتها) بسیار بالا رفتن
بیخانمان بودن، جای زندگی نداشتن
(عامیانه) 1- (از خشم یا شادی و غیره) سروصدا به پا کردن 2- (شدیداً) شکایت کردن، (بلند) شکوه کردن
جای بلند، فلات (بهویژه فلات تبت)
(عامیانه) از جا دررفتن، (از شدت خشم) بهخود پریدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roof» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roof