زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Summit

ˈsʌmɪt ˈsʌmɪt

شکل جمع:

summits

معنی summit | جمله با summit

noun countable C1

جلسه یا نشست رسمی سران

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

a summit meeting

ملاقات رسمی سران

organize a summit

سازماندهی جلسه‌ی رسمی سران

noun countable

جغرافیا قله، نوک، اوج، ذروه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

the summit of a mountain

قله‌ی یک کوه

the summit of a wave

تارک موج

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد summit

  1. noun top, crowning point
    Synonyms:
    head peak height crest crown max climax culmination apex zenith pinnacle acme vertex apogee capstone meridian most
    Antonyms:
    bottom base nadir

سوال‌های رایج summit

شکل جمع summit چی میشه؟

شکل جمع summit در زبان انگلیسی summits است.

ارجاع به لغت summit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «summit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/summit

لغات نزدیک summit

پیشنهاد بهبود معانی