اوج، رأس، قله، منتها درجه، به اوج رسیدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The climax of the play was when the conspirators assassinated Julius Caesar.
اوج (یا فرازگاه) نمایش موقعی بود که توطئهگران، ژول سزار را کشتند.
The battle reached a climax.
نبرد به اوج رسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «climax» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/climax