آخرین به‌روزرسانی:

Orgasm

ˈɔːrɡæzm ˈɔːɡæzm

گذشته‌ی ساده:

orgasmed

شکل سوم:

orgasmed

سوم‌شخص مفرد:

orgasms

وجه وصفی حال:

orgasming

شکل جمع:

orgasms

معنی و نمونه‌جمله

noun

شور و هیجان، شور شهوانی، اوج لذت جنسی، حالت انزال در مقاربت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

to achieve orgasm

به اوج لذت جنسی رسیدن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد orgasm

  1. noun climax
    Synonyms:
    peak frenzy spasm ejaculation

ارجاع به لغت orgasm

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «orgasm» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/orgasm

لغات نزدیک orgasm

پیشنهاد بهبود معانی