شکل جمع:
ascentsسربالایی، فراز، صعود، فرازروی، عروج
He wrote a best-selling book about the first ascent of Everest.
او کتابی پرفروش دربارهی اولین صعود به اورست نوشت.
The final ascent to the top of Everest took two hours.
فرازش (صعود) نهایی به قلهی اورست دو ساعت طول کشید.
an ascent of three degrees
سربالایی به میزان سه درجه
ترقی، ارتقا، دستیابی (به مقام، قدرت و شهرت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Napoleon's ascent to power was quick.
دستیابی ناپلئون به قدرت، سریع بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ascent» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ascent