آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Scaling

American: ˈskeɪlɪŋ British: ˈskeɪlɪŋ

گذشته‌ی ساده:

scaled

شکل سوم:

scaled

سوم‌شخص مفرد:

scales

معنی scaling

adverb

مقیاس‌گذاری، پیمایش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scaling

  1. verb to measure
    Synonyms:
    comparing estimating computing balancing graduating
  1. verb reach the highest point of
    Synonyms:
    ascending climbing mounting escalating surmounting ruling regulating balancing ordering measuring rating proportioning weighting spreading filming clambering
    Antonyms:
  1. verb to peel
    Synonyms:
    peeling skinning stripping paring flaking
  1. noun the act of arranging in a graduated series
    Synonyms:

سوال‌های رایج scaling

گذشته‌ی ساده scaling چی میشه؟

گذشته‌ی ساده scaling در زبان انگلیسی scaled است.

شکل سوم scaling چی میشه؟

شکل سوم scaling در زبان انگلیسی scaled است.

سوم‌شخص مفرد scaling چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد scaling در زبان انگلیسی scales است.

ارجاع به لغت scaling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scaling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scaling

لغات نزدیک scaling

پیشنهاد بهبود معانی