شکل جمع:
rampsهمچنین میتوان از ramps به جای ramp استفاده کرد.
سرازیر شدن، خزیدن، صعود کردن، بالا بردن یا پایین آوردن، سکوب سراشیب، سرازیر، پله سراشیب، پیچ، دستانداز، پلکان، سطح شیبدار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When the horse saw the snake, it ramped and neighed.
وقتی که اسب مار را دید روی دو پا بلند شد و شیهه کشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ramp» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ramp