با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Ascension

əˈsenʃn əˈsenʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun singular countable formal
صعود، عروج، ارتقا، ترقی، پیشرفت، ترفیع، فرازش، اوج‌گیری
- the ascension of the soul to heaven
- عروج روح به بهشت
- The ascension of the new CEO brought about positive changes for the company.
- ارتقا مدیرعامل جدید تغییرات مثبتی را برای شرکت رقم زد.
- the ascension of Jesus into heaven
- عروج مسیح به بهشت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ascension

  1. noun going up
    Synonyms: ascent, climbing, escalating, flying, mounting, rise, rising, scaling, soaring, towering
    Antonyms: declension, decline, descendancy

Collocations

  • the ascension

    (انجیل) عروج حضرت عیسی به عرش در چهلمین روز رستاخیز او

ارجاع به لغت ascension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ascension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ascension

لغات نزدیک ascension

پیشنهاد بهبود معانی