Climacteric

klaɪˈmæktərɪk klaɪˈmæktərɪk
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun adjective
    بحرانی، دوران یائسگی زن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد climacteric

  1. adjective decisive
    Synonyms: acute, climactical, critical, crucial, desperate, dire, paramount, peak
    Antonyms: anticlimacteric, anticlimactic, bathetic, indecisive, trivial, undecided

ارجاع به لغت climacteric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «climacteric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/climacteric

لغات نزدیک climacteric

پیشنهاد بهبود معانی