آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Utmost

ˈʌtmoʊst ˈʌtməʊst

معنی utmost | جمله با utmost

noun adjective C1

بیشترین، منتهای کوشش، حداکثر، دورترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

the utmost points of the earth

اقصی نقاط کره‌ی زمین

the utmost island

دورترین جزیره

نمونه‌جمله‌های بیشتر

utmost secrecy

حداکثر اختفا

Orphans lived in utmost misery.

یتیمان در نهایت فلاکت زندگی می‌کردند.

don't you see (how) hardship has reached its utmost

نبینی که سختی به غایت رسید

Our hotels offer the utmost in comfort and luxury.

هتل‌های ما بیشترین میزان راحتی و تجمل را عرضه می‌کنند.

I did my utmost to save him from drowning.

حداکثر سعی خود را برای نجات او از غرق شدن کردم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد utmost

ارجاع به لغت utmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «utmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/utmost

لغات نزدیک utmost

پیشنهاد بهبود معانی