صفت تفضیلی:
moreبیشترین، زیادترین، بیش از همه
Most of them are young.
اکثر آنها جوان هستند.
Most every body heard.
تقریباً همه خبر را شنیدند.
the most difficult
دشوارترین
a most interesting story
داستانی بسیار جالبتوجه
most quickly
با بیشترین سرعت
most certainly
محققاً، حتمی
Iran's most beautiful city
زیباترین شهر ایران
Most are under 25 (years old).
اکثرشان زیر 25 سال هستند.
Who got the most votes?
کی از همه بیشتر رأی آورد؟
He took most of the money.
او بیشتر پولها را برداشت.
most of the students
بیشتر دانش آموزان
Most fame is fleeting.
شهرت غالباً زودگذر است.
It snowed for most of the winter.
بیشتر زمستان برف میآمد.
Most European countries are small in area.
اکثر کشورهای اروپایی کموسعت هستند.
Ali made the most mistakes of all the class.
علی از همهی شاگردان کلاس بیشتر اشتباه کرد.
Most religious and racial discrimination is based on ignorance.
بیشتر تبعیضات مذهبی و نژادی به علت جهل است.
اکثرا، غالبا، حداکثر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
At the most, they number no more than ten thousand.
شمار آنها حداکثر به ده هزار میرسد.
حداکثر، حداعلی
حداکثر استفاده را بردن از، از فرصت استفادهی کامل بردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «most» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/most