فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Too

tuː tuː tuː
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A1
    زیاد، بیش‌ از حد لزوم، به‌ حد افراط، همچنین، هم، به‌ علاوه، نیز
    • - me too
    • - من هم همین‌طور
    • - It may cause illness too.
    • - ممکن است منجر به بیماری نیز بشود.
    • - He learned Arabic well, and quickly too.
    • - عربی را خوب آموخت و همچنین با سرعت.
    • - I will die too.
    • - من هم خواهم مرد.
    • - This too will pass.
    • - این نیز بگذرد.
    • - She can dance and sing too.
    • - او می‌تواند برقصد و آواز هم بخواند.
    • - The water is too cold for swimming.
    • - آب برای شناکردن خیلی سرد است.
    • - The weather is too hot today.
    • - امروز هوا زیادی گرم است.
    • - Too much speed causes accidents.
    • - سرعت بیش از حد موجب تصادف می‌شود.
    • - Don't talk too loudly, the baby will wake up.
    • - خیلی بلند حرف نزن؛ بچه بیدار می‌شود.
    • - Parviz drank too much.
    • - پرویز زیادی مشروب خورد.
    • - Thanks for all your help, you've been too kind to me.
    • - از کمک‌های شما سپاس‌گزارم، شما خیلی به من مهربانی کرده‌اید.
    • - I am not feeling too well today.
    • - امروز حالم زیاد خوب نیست.
    • - She won't be too happy to see you.
    • - از دیدن تو زیاد خوشحال نخواهد شد.
    • - I remember it all too well.
    • - به‌خوبی آن را به‌دلیل دارم.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد too

  1. adverb also
    Synonyms: additionally, along, as well, besides, further, furthermore, in addition, into the bargain, likewise, more, moreover, to boot, withal
  2. adverb excessively
    Synonyms: awfully, beyond, ever, exceptionally, exorbitantly, extremely, greatly, highly, immensely, immoderately, in excess, inordinately, notably, over, over and above, overly, overmuch, remarkably, strikingly, unconscionably, unduly, unreasonably, very
    Antonyms: little

Collocations

  • too little

    (مقدار) بسیار کم، خیلی کم

  • too much

    (مقدار) بسیار زیاد، خیلی زیاد، زیادی

Idioms

  • all too

    بسیار، خیلی

  • too many cooks spoil the broth

    ماما که دو تا شد سر بچه کج درمی‌آید، آشپز که دو تا شد آش یا شور می‌شود یا بی‌نمک

    آشپز که دو تا شد آش شور می‌شود

ارجاع به لغت too

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «too» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/too

لغات نزدیک too

پیشنهاد بهبود معانی