با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Along

əˈlɒːŋ əˈlɒŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb preposition A2
    همراه، جلو، پیش، در امت داد خط، موازی با طول
    • - along the wall
    • - در امتداد دیوار
    • - to think along certain lines
    • - در راستای خطوط معینی اندیشیدن
    • - He walked along by himself.
    • - او به‌تنهایی پیش می‌رفت.
    • - Come along with us.
    • - همراه ما بیا.
    • - She took her camera along.
    • - دوربین عکاسی خود را همراه برد.
    • - The program was well along when he arrived.
    • - وقتی وارد شد مدتی از آغاز اجرای برنامه می‌گذشت.
    • - along toward evening
    • - حوالی غروب
    • - He was mistaken all along.
    • - او از ابتدا در اشتباه بود.
    • - Along with millions of others, Einstein fled Germany.
    • - اینشتین مثل میلیون‌ها نفر دیگر، از آلمان فرار کرد.
    • - I'll be along later.
    • - بعداً می‌آیم.
    • - I am no further along in my research.
    • - در کارهای تحقیقی‌ام پیشرفت نکرده‌ام.
    • - She doesn't get along with her husband.
    • - با شوهرش نمی‌سازد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • preposition
    در امتداد، سرتاسر، در راستای، درطول، به موازات، در خط، از درازا، در یک خط، با
  • preposition
    جلو، پیش، رو به جلو، به پیش، در حال ادامه، در حال اجرا، اجرا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد along

  1. adverb ahead
    Synonyms: forth, forward, on, onward
  2. adverb together with
    Synonyms: accompanying, additionally, also, as companion, as well, at same time, besides, coupled with, furthermore, in addition to, likewise, moreover, side by side, simultaneously, too, with
    Antonyms: apart, separate
  3. adverb near
    Synonyms: adjacent, at, by
    Antonyms: far

Phrasal verbs

  • be along

    آمدن، رسیدن، وارد شدن

  • get along

    خوب بودن، ساختن، تا کردن، سر کردن، کنار آمدن، جور بودن (با کسی)

    پیشرفت کردن، پیش رفتن

    رفتن، دور شدن

  • run along

    رفتن، عزیمت کردن

Idioms

  • all along

    در تمام مدت، از ابتدا

  • along with

    با، همراه، همراه با، به همراه، به علاوه‌ی، به اضافه‌ی، همانند

ارجاع به لغت along

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «along» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/along

لغات نزدیک along

پیشنهاد بهبود معانی