فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Onward

ˈɑːnwərd / / ˈɒːn- ˈɒnwəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective adverb C1
    به‌سوی جلو، به پیش، بجلو
    • - We moved onward into the forest.
    • - ما به درون جنگل پیش رفتیم.
    • - from the fifth century onward
    • - از قرن پنجم به بعد
    • - Onward Christian soldiers...!
    • - به پیش، ای سربازان مسیحی ...!
    • - the onward course of events
    • - مسیر رو به پیش رویدادها
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد onward

  1. adverb ahead
    Synonyms: alee, along, beyond, forth, forward, in front, moving, on, on ahead, onwards
  2. adverb ahead, beyond
    Synonyms: alee, along, forth, forward, in front, in front of, moving, on, on ahead
    Antonyms: backward, backwards

ارجاع به لغت onward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «onward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/onward

لغات نزدیک onward

پیشنهاد بهبود معانی