شکل جمع:
onusesبار، تعهد، مسئولیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
It is the onus of every scientist to add to the sum total of human knowledge.
وظیفهی هر دانشمند است که بر جمع دانش بشری بیفزاید.
the onus of responsibility
بار مسئولیت
He tried to shift the onus for starting the war on to the other country.
او کوشش میکرد که تقصیر شروع جنگ را به گردن آن کشور دیگر بیندازد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «onus» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/onus