آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Benefit

ˈbenəfɪt ˈbenəfɪt

گذشته‌ی ساده:

benefitted

شکل سوم:

benefitted

سوم‌شخص مفرد:

benefits

وجه وصفی حال:

benefitting

شکل جمع:

benefits

معنی benefit | جمله با benefit

noun countable uncountable B1

فایده، سود، منفعت، مزیت، بهره، نفع

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

مشاهده

Many people invest in education to gain long-term benefits.

بسیاری از مردم برای به‌دست آوردن منافع بلندمدت در آموزش سرمایه‌گذاری می‌کنند.

The project was designed for the benefit of poor families.

این پروژه به سود خانواده‌های فقیر طراحی شده بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

for somebody's benefit

به‌خاطر کمک به کسی، برای راهنمایی کسی

benefits in kind

کمک‌های غیرنقدی، کمک‌های مادی

noun plural countable

کسب‌وکار مزیت (بهره‌مندی شغلی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کسب‌وکار

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Some benefits include paid holidays and retirement plans.

برخی از مزایا شامل مرخصی با حقوق و طرح‌های بازنشستگی می‌شوند.

The company offers great employment benefits to attract skilled workers.

شرکت برای جذب کارگران ماهر، مزایای استخدامی عالی‌ای ارائه می‌دهد.

noun countable uncountable

انگلیسی بریتانیایی کمک‌هزینه، مقرری، مستمری، یارانه (حمایت مالی دولت)

در انگلیسی آمریکایی از benefits استفاده می‌شود.

After the accident, he lived on disability benefit for several years.

پس‌از حادثه، چندین سال از طریق مستمری ازکارافتادگی زندگی می‌کرد.

She applied for housing benefit to help pay her rent.

او برای دریافت کمک‌هزینه‌ی مسکن جهت پرداخت اجاره درخواست داد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

unemployment benefit

بیمه‌ی بیکاری

noun countable

برنامه‌ی خیریه، رویداد نیکوکارانه، مراسم کمک‌رسانی

The theater group organized a benefit performance to help refugees.

گروه تئاتر، اجرای خیریه‌ای برای کمک به پناه‌جویان برگزار کرد.

All proceeds from the benefit show will go to cancer research.

تمام عواید نمایش خیریه، صرف تحقیقات مربوط به سرطان خواهد شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a benefit concert

کنسرت خیریه

a benefit match

مسابقه‌ی خیریه

verb - intransitive verb - transitive B2

فایده بردن، سود بردن، بهره بردن، کمک گرفتن، کمک کردن، منفعت رساندن

How can we benefit those who truly need our help?

چگونه می‌توانیم به کسانی که واقعاً به کمک ما نیاز دارند، نفع برسانیم؟

The farmers have benefited from recent rainfall.

کشاورزان از بارش‌های اخیر فایده برده‌اند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد benefit

  1. noun event to raise money
    Synonyms:
    fair exhibition exhibit concert dance dinner ball raffle bazaar charitable affair charity performance pancake breakfast

Idioms

give someone the benefit of the doubt

بنا را بر صداقت و اعتماد گذاشتن، باوجود شک به کسی اعتماد کردن

لغات هم‌خانواده benefit

  • verb - transitive
    benefit

سوال‌های رایج benefit

benefit به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی benefit در زبان انگلیسی به معنای «فایده»، «سود» یا «مزیت» است و می‌تواند به هر نوع نتیجه مثبت یا سودمندی که از یک اقدام، محصول، یا شرایط حاصل می‌شود، اشاره کند.

این واژه هم به‌صورت اسم (a benefit = یک فایده) و هم به‌صورت فعل (to benefit = سود بردن، منفعت داشتن) به کار می‌رود. معادل فارسی آن معمولاً «سود»، «مزیت»، «خدمت»، «فایده» یا «نفع» است که بسته به متن می‌تواند معناهای متفاوتی داشته باشد.

در زندگی روزمره، وقتی درباره‌ی benefit صحبت می‌کنیم، معمولاً به جنبه‌های مثبت یک تصمیم یا فعالیت اشاره داریم؛ مثلاً ورزش کردن برای سلامتی بدن «benefits» زیادی دارد، یعنی باعث تقویت جسم، افزایش انرژی و بهبود روحیه می‌شود. شناخت این فواید، انگیزه‌ی افراد را برای انجام کارهای مفید افزایش می‌دهد و در نتیجه زندگی سالم‌تر و با کیفیت‌تری خواهند داشت.

در حوزه‌ی کاری و اقتصادی، benefits به مزایایی گفته می‌شود که کارمندان از شرکت دریافت می‌کنند، مانند بیمه درمانی، مرخصی با حقوق، پاداش و امکانات رفاهی. این مزایا نه‌تنها انگیزه‌بخش کارکنان است بلکه به جذب و نگهداشت نیروی کار کمک می‌کند. در واقع، وجود benefits مناسب باعث می‌شود که افراد با انگیزه بیشتر و احساس رضایت در محیط کار حضور داشته باشند که این امر به بهبود بهره‌وری سازمان می‌انجامد.

از دیدگاه اجتماعی و حقوقی نیز، benefits می‌تواند به کمک‌ها و حمایت‌هایی اطلاق شود که دولت یا نهادهای مختلف به افراد یا گروه‌های خاص ارائه می‌دهند. مانند کمک‌های مالی برای افراد نیازمند، بیمه بیکاری، یا برنامه‌های حمایتی خانواده‌ها. این خدمات به منظور کاهش نابرابری‌ها و بهبود کیفیت زندگی در جامعه طراحی شده‌اند و نقش مهمی در حفظ عدالت اجتماعی ایفا می‌کنند.

همچنین، در مباحث علمی و پژوهشی، ارزیابی benefits هر فناوری، درمان پزشکی یا سیاست‌های عمومی اهمیت فراوانی دارد. برای مثال، در ارزیابی یک دارو، علاوه بر بررسی عوارض جانبی، باید فواید درمانی آن به دقت سنجیده شود تا تصمیم‌گیری در مورد مصرف یا تجویز آن بهینه باشد. به همین ترتیب، در سیاست‌گذاری‌های کلان، سنجش منافع اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی، راهنمایی برای انتخاب بهترین راهکارها فراهم می‌کند.

مفهوم «benefit» در گستره‌ای وسیع و در جنبه‌های مختلف زندگی انسان نقش محوری دارد. از مزایای فردی گرفته تا منافع اجتماعی و اقتصادی، شناخت و درک درست این مفهوم به تصمیم‌گیری‌های بهتر و زندگی مطلوب‌تر کمک می‌کند.

گذشته‌ی ساده benefit چی میشه؟

گذشته‌ی ساده benefit در زبان انگلیسی benefitted است.

شکل سوم benefit چی میشه؟

شکل سوم benefit در زبان انگلیسی benefitted است.

شکل جمع benefit چی میشه؟

شکل جمع benefit در زبان انگلیسی benefits است.

وجه وصفی حال benefit چی میشه؟

وجه وصفی حال benefit در زبان انگلیسی benefitting است.

سوم‌شخص مفرد benefit چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد benefit در زبان انگلیسی benefits است.

ارجاع به لغت benefit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «benefit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/benefit

لغات نزدیک benefit

پیشنهاد بهبود معانی