آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Dinner

ˈdɪnər ˈdɪnə

شکل جمع:

dinners

معنی dinner | جمله با dinner

noun countable uncountable A1

شام، ناهار (در بریتانیا)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

مشاهده

Our family dinner is always the main meal of the day.

شام خانوادگی ما همیشه وعده‌ی اصلی روز است.

We just had dinner, so we’re not hungry.

ما تازه شام خورده‌ایم، پس گرسنه نیستیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

It's time for dinner!

وقت غذا است.

be at dinner

سر غذا بودن

have dinner

شام خوردن، غذا خوردن

ask somebody to dinner

کسی را به شام/ناهار دعوت کردن، کسی را به صرف غذا دعوت کردن

noun singular countable

ضیافت، مهمانی شام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

After the award ceremony, the guests attended a grand dinner.

پس‌از مراسم اهدای جوایز، مهمانان در ضیافت باشکوهی شرکت کردند.

The charity dinner raised thousands of dollars for the cause.

مهمانی شام خیریه هزاران دلار برای آن هدف جمع‌آوری کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

give a dinner for somebody

به افتخار کسی ضیافت دادن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dinner

  1. noun evening meal
    Synonyms:
    supper chow eats feedbag repast collation main meal spread feast banquet potluck blowout din-din regale ribs fete table d’hôte principal meal major munch

سوال‌های رایج dinner

شکل جمع dinner چی میشه؟

شکل جمع dinner در زبان انگلیسی dinners است.

ارجاع به لغت dinner

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dinner» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dinner

لغات نزدیک dinner

پیشنهاد بهبود معانی