فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Collation
kəˈleɪʃn̩
kəˈleɪʃn̩
معنی و نمونه‌جمله
noun
مقابله، تطبیق، مقایسه، تطبیق دست‌خط‌ها
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The collation of the texts took a long time.
هم‌سنجی متون خیلی طول کشید.
مترادف و متضاد collation
-
noun resemblanceSynonyms:relationship relation comparison examination
ارجاع به لغت collation
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «collation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/collation
لغات نزدیک collation
- - collateralize
- - collating sequence
- - collation
- - collator
- - colleague