شکل جمع:
colleaguesهمکار (اغلب با رتبه یا جایگاه مشابه)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I sincerely appreciate my colleagues' support during the project.
از حمایت همکارانم در طول پروژه کمال قدردانی را دارم.
My colleague's expertise in marketing significantly benefits our team.
تخصص همکارم در بازاریابی بهطور قابل توجهی به تیم ما کمک میکند.
My colleague helped me finish the project on time.
همکارم به من کمک کرد تا پروژه را سروقت به اتمام برسانم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «colleague» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/colleague