با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Collaborator

kəˈlæbəreɪt̬ər kəˈlæbəreɪtə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun
همکار
noun
هم‌دست دشمن، خبررسان (به دشمن)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collaborator

  1. noun person who works with another
    Synonyms: assistant, associate, colleague, confederate, co-worker, fellow traveller, helper, partner, quisling, running dog, teammate, team player

ارجاع به لغت collaborator

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collaborator» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collaborator

لغات نزدیک collaborator

پیشنهاد بهبود معانی