تعاملی، مشارکتی، همکاریمحور، گروهی، مشترک، دستهجمعی، جمعی، اشتراکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their collaborative research has been published in several prestigious journals.
تحقیقات مشترک آنها در چندین نشریهی معتبر منتشر شده است.
This app is designed to enhance collaborative learning among students.
این اپلیکیشن برای تقویت یادگیری تعاملی میان دانشآموزان طراحی شده است.
In a collaborative environment, employees feel more motivated to contribute.
در محیطی همکاریمحور، کارکنان احساس میکنند که انگیزهی بیشتری برای مشارکت دارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «collaborative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/collaborative