Compeer

ˈkɒmpɪər ˈkɒmpɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
هم‌پایه، هم‌دوش، قرین، همراه، هم‌رتبه بودن با

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compeer

  1. noun comrade
    Synonyms:
    friend companion associate consort
  1. noun one of equal rank
    Synonyms:
    equal peer match colleague

ارجاع به لغت compeer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compeer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compeer

لغات نزدیک compeer

پیشنهاد بهبود معانی