با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Compeer

ˈkɒmpɪər ˈkɒmpɪə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
هم‌پایه، هم‌دوش، قرین، همراه، هم‌رتبه بودن با
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد compeer

  1. noun comrade
    Synonyms: companion, consort, associate, friend
  2. noun one of equal rank
    Synonyms: peer, match, colleague, equal

ارجاع به لغت compeer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compeer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compeer

لغات نزدیک compeer

پیشنهاد بهبود معانی