آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Companion

kəmˈpænjən kəmˈpænjən

شکل جمع:

companions

معنی companion | جمله با companion

noun verb - transitive countable B2

همراه همدم، هم‌نشین، پهلو‌نشین، (مجازاً) معاشرت کردن، همراهی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

When her husband died, the old woman lost her only companion.

شوهرش که مرد پیرزن یگانه همدم خود را از دست داد.

He and his companions went to the hotel.

او و همراهانش به هتل رفتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A companion sketch to the original.

ترسیمی که قرینه‌ی ترسیم اصلی است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد companion

سوال‌های رایج companion

شکل جمع companion چی میشه؟

شکل جمع companion در زبان انگلیسی companions است.

ارجاع به لغت companion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «companion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/companion

لغات نزدیک companion

پیشنهاد بهبود معانی