آیکن بنر

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

بلک فرایدی - تا ۴۴٪ تخفیف

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Accompaniment

əˈkʌmpnimənt əˈkʌmpnimənt

شکل جمع:

accompaniments

معنی accompaniment | جمله با accompaniment

noun

همراهی، مشایعت، ضمیمه، (موسیقی) ساز یا اواز همراهی‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the piano accompaniment to a song

آواز به همراه پیانو

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد accompaniment

  1. noun music that supports a theme or performer in a composition

سوال‌های رایج accompaniment

شکل جمع accompaniment چی میشه؟

شکل جمع accompaniment در زبان انگلیسی accompaniments است.

معنی accompaniment به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی accompaniment در زبان فارسی به‌صورت «همراهی»، «هم‌نوازی»، یا «چیزی که همراهِ چیز دیگر می‌آید» ترجمه می‌شود.

این واژه از فعل accompany به‌معنای «همراهی کردن» گرفته شده و در انگلیسی، برای توصیف عنصری که چیزی را کامل‌تر، زیباتر یا مؤثرتر می‌کند به کار می‌رود. بسته به زمینه، accompaniment می‌تواند معنای موسیقایی، غذایی، فرهنگی یا حتی نمادین داشته باشد. در هر حالت، مفهوم اصلی آن حول محور هماهنگی و تکمیل‌کننده بودن می‌چرخد — چیزی که در کنار چیز دیگر معنا یا جلوه‌ی بیشتری پیدا می‌کند.

در موسیقی، accompaniment یکی از پرکاربردترین واژه‌هاست و به نواختن ساز یا صداهایی اشاره دارد که خواننده یا ساز اصلی را پشتیبانی می‌کنند. برای مثال، در جمله‌ی “The singer performed with piano accompaniment”، منظور این است که خواننده همراه با نوازندگی پیانو اجرا کرده است. در این معنا، همراهی موسیقیایی نه‌تنها زمینه‌ی آهنگ را شکل می‌دهد، بلکه احساس و عمق بیشتری به اجرا می‌بخشد. این نقش گاه چنان مهم است که بدون آن، اجرای اصلی ناقص به نظر می‌رسد.

در زمینه‌ی آشپزی و پذیرایی، accompaniment به غذا یا چاشنی‌ای گفته می‌شود که در کنار غذای اصلی سرو می‌شود تا طعم و جلوه‌ی آن را تکمیل کند. برای نمونه، می‌توان گفت: “Rice is a perfect accompaniment to curry.” — «برنج همراهی عالی برای کاری است.» در اینجا، واژه‌ی accompaniment نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی هماهنگ میان طعم‌هاست، جایی که هیچ‌کدام بر دیگری غلبه ندارد، بلکه با هم ترکیبی لذت‌بخش می‌سازند.

در حوزه‌ی فرهنگی و اجتماعی، accompaniment می‌تواند به همراهی نمادین یا احساسی میان انسان‌ها یا پدیده‌ها اشاره داشته باشد. مثلاً گفته می‌شود: “Joy is often the accompaniment of success.” — یعنی «شادمانی معمولاً همراهِ موفقیت است.» در اینجا، واژه معنایی استعاری پیدا می‌کند و نشان می‌دهد که برخی احساسات یا نتایج، به‌طور طبیعی در کنار هم ظاهر می‌شوند. این کاربرد بیشتر در نوشتارهای فلسفی، ادبی یا روان‌شناختی دیده می‌شود.

از نظر سبکی، accompaniment واژه‌ای رسمی و چندمنظوره است که هم در نوشتارهای آکادمیک و هم در گفتار روزمره کاربرد دارد. جوهره‌ی معنایی آن در هر استفاده، همان مفهوم تکمیل و هماهنگی است. چه در موسیقی، چه در غذا، و چه در احساسات، accompaniment یادآور این حقیقت است که بسیاری از چیزهای زیبا، در کنار و با همکاری چیزهای دیگر معنا پیدا می‌کنند.

accompaniment واژه‌ای است که در دل خود مفهوم هم‌زیستی و هماهنگی را حمل می‌کند. درست همان‌گونه که ملودی بدون همراهی هارمونی ناقص است، یا غذای اصلی بدون چاشنی خشک و بی‌روح می‌شود، زندگی انسان نیز بدون «همراهی»‌هایی کوچک و بزرگ — از دوستی و عشق گرفته تا موسیقی و طبیعت — کامل نیست.

ارجاع به لغت accompaniment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accompaniment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accompaniment

لغات نزدیک accompaniment

پیشنهاد بهبود معانی