شکل جمع:
adjunctsضمیمه، متمم، پیوست، چیز وابسته، افزوده، مکمل
Meditation can act as an adjunct to therapy by reducing stress levels.
مدیتیشن میتواند با کاهش سطح استرس، بهعنوان مکملی برای درمان عمل کند.
He used charts as an adjunct to his presentation to make the data clearer.
او از نمودارها بهعنوان افزودهای در ارائهاش استفاده کرد تا دادهها واضحتر شوند.
She did not want to be a mere adjunct to men.
آن زن نمیخواست فقط دستیار مردان باشد.
a teacher's adjunct
کمک معلم
زبانشناسی قید یا عبارت افزوده به جمله
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Many English learners confuse adjuncts with obligatory adverbials.
بسیاری از زبانآموزان انگلیسی، قیدهای افزوده را با قیدهای اجباری اشتباه میگیرند.
Time and place expressions often appear as adjuncts in everyday sentences.
عبارات زمانی و مکانی اغلب بهعنوان عنصر افزوده در جملههای روزمره ظاهر میشوند.
meter and rhyme are not mere adjuncts of poetry
وزن و قافیه بخش فرعی شعر نیست
شکل جمع adjunct در زبان انگلیسی adjuncts است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjunct» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjunct