شکل جمع:
adjunctsصفت تفضیلی:
more adjunctصفت عالی:
most adjunctالحاقی، افزوده، فرعی، ملازم، ضمیمه، معاون، یار،کمک، فرع، قسمت الحاقی، صفت فرعی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
meter and rhyme are not mere adjuncts of poetry
وزن و قافیه بخش فرعی شعر نیست
a teacher's adjunct
کمک معلم
She did not want to be a mere adjunct to men.
آن زن نمیخواست فقط دستیار مردان باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adjunct» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adjunct