آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴

    Attribute

    ˈætrɪbjuːt ˈætrəbjuːt

    گذشته‌ی ساده:

    attributed

    شکل سوم:

    attributed

    سوم‌شخص مفرد:

    attributes

    وجه وصفی حال:

    attributing

    شکل جمع:

    attributes

    معنی attribute | جمله با attribute

    noun countable C2

    ویژگی، خصوصیت، خصیصه، خصلت، صفت، مشخصه

    Kindness is a rare attribute these days.

    این روزها، مهربانی خصلتی نادر است.

    One of her best attributes is her honesty.

    یکی از بهترین صفات او صداقتش است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Chimpanzees have many human attributes.

    شامپانزه دارای بسیاری از خصلت‌های انسانی است.

    Winged feet are the attributes of Mercury.

    داشتن پاهای بال‌دار از مشخصات اسطوره‌ی مرکوری است.

    Creativity is often considered a key attribute in successful entrepreneurs.

    خلاقیت اغلب به‌عنوان ویژگی‌ای کلیدی در کارآفرینان موفق در نظر گرفته می‌شود.

    verb - transitive

    ناشی از چیزی دانستن، مربوط به چیزی دانستن، نتیجه‌ی چیزی دانستن، نسبت دادن، منتسب کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    problems attributed to unemployment

    مسائل وابسته به بیکاری

    He attributed his failure to a lack of preparation.

    او شکست خود را ناشی از کمبود آمادگی دانست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They attributed the low sales to poor marketing strategies.

    آن‌ها فروش پایین را به استراتژی‌های ضعیف بازاریابی مربوط دانستند.

    Many scientists attribute climate change to human activity.

    بسیاری از دانشمندان تغییرات آب‌وهوایی را نتیجه‌ی فعالیت‌های انسانی می‌دانند.

    verb - transitive

    (سخن، اقدام، اختراع و...) نسبت دادن، منتسب کردن

    This play is attributed to Shakespeare.

    این نمایشنامه منتسب به شکسپیر است.

    The invention of the telephone is attributed to Alexander Graham Bell.

    اختراع تلفن به الکساندر گراهام بل نسبت داده می‌شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Some poems in this collection are wrongly attributed to Hafez.

    برخی از اشعار این مجموعه به‌اشتباه به حافظ منتسب شده‌اند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد attribute

    1. noun feature
      Synonyms:
      quality trait aspect characteristic sign mark property point note facet indication character particularity virtue peculiarity quirk speciality idiosyncrasy symbol
    1. verb ascribe, assign to source
      Synonyms:
      ascribe assign to source credit refer connect associate impute charge blame account for apply hold responsible pin on lay accredit trace hang on fix upon reference

    سوال‌های رایج attribute

    گذشته‌ی ساده attribute چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده attribute در زبان انگلیسی attributed است.

    شکل سوم attribute چی میشه؟

    شکل سوم attribute در زبان انگلیسی attributed است.

    شکل جمع attribute چی میشه؟

    شکل جمع attribute در زبان انگلیسی attributes است.

    وجه وصفی حال attribute چی میشه؟

    وجه وصفی حال attribute در زبان انگلیسی attributing است.

    سوم‌شخص مفرد attribute چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد attribute در زبان انگلیسی attributes است.

    ارجاع به لغت attribute

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «attribute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/attribute

    لغات نزدیک attribute

    • - attrib
    • - attributable
    • - attribute
    • - attribution
    • - attributive
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Portuguese pharmacy phat phrase pice piety piggy pipsqueak pitch in pitch-dark raise your hand zoom in yoga wouldn't would-be اغماض کردن مقلد معیشت معاش معضل معضلات عزل کردن ابلق اسم آجیل ثواب غدیر خوشحال خوش‌حالی چپق
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.