بعد، جنبه، منظر
the various facets of her personality
جنبههای گوناگون شخصیت او
There are several facets to this problem.
این مسئله چندین جنبه دارد.
(جواهرات و سنگهای قیمتی) تراش، سطح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The diamond had many facets that sparkled in the sunlight.
الماس تراشهای زیادی داشت که در آفتاب میدرخشید.
sparkling facets
تراشهای درخشان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «facet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/facet