روی سکه، روی اسکناس، روی هرچیزی، طرف مقابل، (منطق) قضیه تالی، معکوس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an obverse leaf
برگ فرو باریک
The obverse of love is hate.
تنفر، نقطهی مقابل عشق است.
The head of the queen appears on the obverse of the medal.
عکس سر ملکه بر روی مدال نقش بسته شده است.
"no one is infallible" is the obverse of "everyone is fallible"
«هیچکس جایزالخطا نیست» نقطهمقبل این جمله است: «همهکس جایزالخطا است.»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «obverse» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/obverse