گذشتهی ساده:
frontedشکل سوم:
frontedسومشخص مفرد:
frontsوجه وصفی حال:
frontingشکل جمع:
frontsلیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
در جلو، پیشاپیش
در جلو
چیزی که در لوای آن کار غیرقانونی انجام میشود، وسیلهی پنهانکاری(چیزی)
(عامیانه) 1- رهبر، نماینده 2- (رادیو و تلویزیون) گوینده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «front» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/front