فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sweeper

ˈswiːpər ˈswiːpə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    رفتگر، جاروکش، سپور
    • - His father is a sweeper.
    • - پدرش رفتگر است.
    • - I'll check to see if we need another sweeper.
    • - بررسی می کنم ببینم آیا به یک رفتگر دیگر نیاز داریم.
  • noun countable
    (فوتبال) دفاع آخر
    • - The sweeper played a role as a tough defender.
    • - دفاع آخر نقش یک مدافع سرسخت را ایفا کرد.
    • - He was the sweeper of a powerhouse team.
    • - او دفاع آخر یک تیم قدرتمند بود.
  • noun countable
    روبنده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sweeper

  1. noun A cleaning implement with revolving brushes that pick up dirt as the implement is pushed over a carpet
    Synonyms: carpet sweeper

ارجاع به لغت sweeper

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sweeper» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sweeper

لغات نزدیک sweeper

پیشنهاد بهبود معانی