با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

شیرین به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • دارای مزه‌ی شیرین
  • فونتیک فارسی

    shirin
  • صفت
    sweet, sweetened, sugary, sugared, candied, nectareous
    • - پرواضح است که عسل شیرین است.

    • - It is a commonplace that honey is sweet.
    • - آب شیرین و آب شور

    • - fresh water and salt water
  • خوشایند، دوست‌داشتنی، دلچسب
  • فونتیک فارسی

    shirin
  • صفت
    melodious, dulcet, sweet-sounding, honeyed, rich
    • - زندگی تلخ و شیرین دارد.

    • - Take the bitter with the sweet.
    • - خاطرات تلخ و شیرین جوانی من

    • - the bittersweet memories of my youth
    • - حرف‌های شیرین

    • - honeyed words
  • آب
  • fresh
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شیرین

ارجاع به لغت شیرین

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شیرین» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شیرین

پیشنهاد بهبود معانی